به گزارش مشرق، هفته نامه پنجره در شماره 256خود گفت وگویی با عباس سلیمی نمین درباره حضور حاشیه ساز هاشمی رفسنجانی در انتخابات داشته است.

بحث سن و تجربه حضور آقای هاشمی در چهار دوره گذشته خبرگان، یکی از نقد هایی است که امروز در فضای مجازی جامعه به وی وارد می شود.خیلی از ناقدین معتقدند که هاشمی به اندازه کافی در خبرگان حضور داشته و امروز باید رویکرد جوان گرایی در این انتخابات را در پیش گرفت.برخی در تلاش هستند تا رفتارهای خاص سیاسی وی را نادیده بگیرند و عطف به موضوع انتخابات سال 92 مسئله اصلی را سن و سال بدانند.شما این بحث را چطور ارزیابی می کنید؟
سن ایشان برای حضور در خبرگان بالا نیست.مجلس خبرگان محل حضور افرادی است که دارای تجربیات زیاد و فراوان هستند.به عبارت بهتر می توان سن ایشان را برای خبرگان طبیعی و معمولی ارزیابی کرد.

تغییر مواضع آقای هاشمی در سالیان اخیر و ارتباطش با کاندیداتوری وی در خبرگان چهارم را با توجه به پشتوانه اجتماعی و سیاسی امروزش چگونه ارزیابی می کنید؟
اینکه آقای هاشمی مواضعی را اتخاذ می کنند که بعضا محل ایراد است یا انتظار دیگری از ایشان در این زمینه می رود ، بحث دیگری است .من فکر می کنم ایشان در اتخاذ این مواضع اهداف سیاسی ای دارند که البته چندان شایسته نیست.ما هم به عنوان افرادی که وظیفه آگاهی بخشی داریم، نباید به صورت عامدانه به نگرانی در جامعه در آستانه انتخابات دامن بزنیم.
همیشه در آستانه انتخابات ، جامعه نگرانی هایی دارد که منجر به بروز و شکل گیری التهاباتی می شود.اهالی فکر و اندیشه که تعلقات خاطری به این نظام و ملت دارند، سعی می کنند این التهابات را کاهش دهند .برخی مواضضع ایشان به ایت التهابات و نگرانی ها دامن می زند.
هدف ایشان از طرح چنین بحث هایی هم باید از خود وی سوال شود.اما فکر من این است که برای جبران برخی کاستی ها وکمبودها این بحث ها مطرح شده که هم مردم و هم نخبگان و توده ها از از ایشان انتقاد داشته باشند.هم مواضع ایشان در مسائل داخلی و هم مواضع ایشان در مسائل بین المللی باعض شده چنین موضع گیری ای به وجود بیاید.

آیا طرح بحث شورا یا نظارت بر رهبری از سوی وی را می توان در این راستا ارزیابی کرد؟
برخی اظهارات می تواند ایشان را در کانون توجه جامعه  و توده ها قرار دهد.من فکر می کنم بحث هایی مثل شورای رهبری و نظارت بر رهبری، از همین دست هستند و با همین انگیزه طرح می شوند.در حالی که هم بحث شورایی و هم بحث نظارت مقولاتی نیستند که به تازگی مطرح شده باشند و از سالیان پیش در فضای سیاسی  کشور طرح  شده بودند و نخبگان در مورد آن به جمع بندی رسیده یودند.
در مورد مسئله شورایی که این جمع بندی کاملا منتفی بوده است و کسی رغبتی به این موضوع ندارد.در مورد نظارت هم کاملا اجرایی شده و عملا در حال انجام است.این موارد موضوعات جدیدی نیستند که بتوان گفت باید در ورد آنها اقدامات خاصی صورت دهیم.
شورایی شدن در خبرگان سال های پیش نیز مطرح شد و البته اقبالی از سوی نمایندگان به آن نشان داده نشد.در قانون اساسی هم بندی در این باره وجود ندارد.حتی خود آقای هاشمی هم در هیچ زمینه ای اعتقادی به الگوی شورایی ندارد.

آیا جلب توجه قشر اصلاح طلب یا زاویه دار با نظام را می توان در این راستا تحلیل کرد؟
خیر، هدف جلب آرای خاکستری است که همیشه حساسیت و شناختی به خبرگان نداشته اند و در نتیجه انگیزه ای برای شرکت در این انتخابات نداشته اند.البته با این مباحث هم نمی توان آنها را انگیزه مند کرد.به نظر من اگر جامعه از این نوع موضع گیری ها رمز گشایی کند و وارد این بازی ها نشود ، این مواضع اهمیت چندانی ندارد.این مسائل موقعی اهمیت می یابد که عده ای در برابر آن موضع گیری می کنند و له یا علیه این دست مواضع به ایراد سخن می پردازند.خود همین موضع گیری های پیاپی، بازی کردن در زمین تعریف شده توسط آنهاست.

یعنی توده ها و نخبگان به این مواضع بی توجهی می کنند؟
بله مسئله شورایی نه در قانون اساسی موجود است و نه فردی از نخبگان و خبرگان نظام به این مسئله اعتقاد دارند.ما حتی در مدیریت های میانی هم  نتیجه قابل دفاعی از مدل شورایی دریافت نکرده ایم که امروز این بحث ها قابلیت طرح داشته باشد.